آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

96/5/31

امروز کلی با بابایی تاپ بازی کردی بعد چکش و انبردست بابایی رو برداشتی کلی هم کار فنی کردی ...
6 شهريور 1398

98/05/30

امروز تو حیاط تو طالقان مامان سیما داره رو آتیش رب میپزه دیگه هیچی دیگه تو کلا میگی برید کنار من هم بزنم کلی آتیش میسوزونی البته همش حواسمون بخت هست که اتفاقی برات نیفته. امروز یه کار خیلی جالب و خطرناک کردی بابا یاسر رفت بالای نردبان آلبالو بچینه یدفعه دیدم نیستی نگو شازده رفتی بالای نردبان نمیدونی آرسین چجوری عین فرفره نردبان رو رفتی بالا ماشالله خیلی هم راحت رفتی فاصله پله هاش زیاده نمیدونم واقعا چوری میری بالا ...
6 شهريور 1398

98/05/29

امشب حرکت کردیم بریم طالقان ماشین خراب شد دم تعمیرگاه یه رستورانه که آب پاش داره و نورپردازی شده تو کلی کارات خنده داره وقتی اینارو میبینی . بعد که رفتیم القان تو ماشین خوابیدی به محض اینکه رسیدیم ساعت 2 شب بیدار شدی دیگه از ذوقت نخوابیدی تا 4 صبح بابایی و مامانی و عمو مهدی رو که دیدی کلی کیف کردی ...
6 شهريور 1398

کارها و حرفای بامزه تو مرداد ماه

انقدر بامزه عین آدم بزرگا دمر میخوابی عاشق توپ هم هستی هر جایی میریم میگی برام توپ بخرید کارتون میبینی . حرفهای جدید به عمو مهدی میگی پندی(مهدی) . ارگوش(خرگوش) . سیما(میا) . الابی(گلابی). اناناس. هننه(هندونه).  ...
6 شهريور 1398

98/05/23

امشب اومدیم خونه دایی علی . اومدی تو بالکن آب پاش برداشتی داری گلدونا رو آب میدی آب پاش از خودت گنده تره  خاله سیما بهت یاد داد دستت رو میزنی به دست بقیه میگی hi five ز نمكدون من دیگه کلا هر کیو میبیبنی دستاتئ میاری بالا میگی hi five ...
6 شهريور 1398

98/5/15

پسر قشنگم امروز تو مهد عکاس اومد کلی عکسای قشنگ انداختی کلی ژست قشنگ گرفتی آخه تو خیلی آقا شدی و بزرگ شدی 
6 شهريور 1398